• درد تو کم نشد ز سفر بلکه سد الم
  • از رنج راه دور و درازم زیاده شد
  • ای سفر کرده کجا رفتی و احوال چه شد
  • نشد احوال تو معلوم بگو حال چه شد
  • من آن روز آستان بوسیدم و بار سفر بستم
  • که سر درخانه جان کرد عشق خانه پردازت

این کاربر عاشق سفر کردن است و علاقه ایشان به سفر دنیوی و معنوی آنچنان است که عاشق سفر پایانی یعنی سفر مرگ است.